پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 21:47 |
?????? : 667 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
تمومِ زندگی من پراز فاصله و دوریست...
نمیخوام زندگی رومن خدایا زندگی زوریست؟؟؟
تولد باتو بود!!!مرگ را چرا نگذاشتی پای من؟؟؟
تو که راحت میزاری ، کسی رو زود جای من!!!
بقیه در ادامه مطلب
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
خدایا زندگی زوریست؟؟؟// ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
:: ????? ???? ...
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 16:54 |
?????? : 586 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد می شود كه دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ می شود...
دلتنگم...
دلتنگم...
دلتنگ كسی كه گردش روزگارش به من كه رسید ازحركت ایستاد...
دلتنگ كسی كه دلتنگی هایم را ندید...
دلتنگ خودم...
خودی كه مدتهاست گم كرده ام...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
حجم دلتنگی هایم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:39 |
?????? : 816 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هرگزلحظات با تو بودن را از یاد نخواهم برد .هرگز لبخند های ملیح وبی ریایت
را از یاد نخواهم برد.لحظات در گذر است ودقیقه دقیقه های ساعت برایمان مهم
است زیرا که دیگر تکرار نمیشوند شاید روزگاری یادمان آری که دیگر هیچ
نشانی از ما نباشد اما برگه ها بیانگوی دوستی بین ماست .بدان که هرگز
ازخاطرم نمی روی وبا تو بودن برایم لذت بخش است .
اینک تو را به خدای زیبایی ها میسپارم
روزها ازپی هم میگذرند ونشانی از خود باقی نمی گذارند
ولی ای تنهاترین رویای عشق هیچ چیز خیال تورا از من جدا نمی کند
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
هرگز از یاد نخواهم برد ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:38 |
?????? : 1016 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
ه تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم…
یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.
یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.
یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.
یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.
یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.
یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم…
می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.
تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.
توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.
می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی…
می خوام تنها باشم…
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
به تو نرسیدم، ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:37 |
?????? : 945 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
" تـــو "
دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،
کلمه ی کـــوتاهی
کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..
جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و
ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!
خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلــــــــــــــم ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:35 |
?????? : 751 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
در آغوش خودم هستم....
من خودم را در آغوش گرفته ام !
نه چندان با محبت........
نه چندان با لطافت......
اما وفادار........
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
در آغوش خودم هستم ,
,
,
,
,
|
?????? ???? : 5
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:34 |
?????? : 613 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
خدایا تو کجا بودی آن لحظه ای که دنیایم فروریخت
کجا بودی لحظه ای که رویایم کابوس شد
کجا بودی لحظه ای که عشقم امیدم زندگی ام همه فروریخت
گفته بودی در دلهای شکسته خانه داری
اما نه نبودی در دل هزار تکه من نبودی
گفته بودی هرگز هرگز تنهایم نخواهی گذاشت اما دیروز تنها بودم تنهایه تنها
و اما ای کاش اکنون دستهای سرد محتاجم را میگرفتی حالا که نیاز به بودنت مثل نفس است برایم
نفس نفس نفس میخواهم.....
منی که از کوچکی خودم دلم گرفته تو بزرگی کن خدای مهربان...
مبادا رهایم کنی
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
خدایا تو کجا بودی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:33 |
?????? : 670 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
منو ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون
دستای خالیمو ببین آخر قصه رو بخون
ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش
با پول اون نخ خریدم زخم دلم رو بستمش
همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم
تو عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم
بین من و تو فاصله است یک در سرد آهنی
من که کلیدی ندارم تو واسه چی در می زنی
این در سرد لعنتی شاید که نخواد وا بشه
قلبتو بردار و برو قطار داره سوت می کشه
همسفر شعر و جنون عاشق ترین عالمم
تو عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم
من واسه تو خیلی کمم
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
منو ببخش عزیز من ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:32 |
?????? : 770 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هیچ کس با من در این دنیا نبود
هیچ کس مانند من تنها نبود
هیچ کس دردی ز دردم بر نداشت
بلکه دردی نیز بر دردم گذاشت
هیچ کس فکر مرا باور نکرد
خطی از شعر مرا از بر نکرد
هیچ کس معنای آزادی نگفت
در وجودم رد پایش را نجست
هیچ کس آن یار دلخواهم نشد
هیچ کس دمساز و همراهم نشد
هیچ کس جز من چنین مجنون نبود
در کلاس عاشقی دلخون نبود
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
هیچ کس ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:29 |
?????? : 611 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
تو ای معنای انتظار ،یک لحظه بایست!
دیوانه شدن ،به خاطرت کافی نیست؟!
لطف کن یک لحظه بایست و یک جمله بگو :
تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست ؟
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
بایست! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 17 مرداد 1392 ???? 12:27 |
?????? : 697 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
وقتي دستام خالي باشه وقتي باشم عاشق تو
غير دل چيزي ندارم که بدونم لايق تو
هر بلايي سرم اومد همه زجري که کشيدم
همه رو به جون خريدم ولي از تو نبريدم
هرجا بودم با تو بودم هرجا رفتم تورو ديدم
تو سبک شدن تو رويا همه جا به تو رسيدم
اگه احساسمو کشتي اگه از ياد منو بردي
اگه رفتي بي تفاوت به غريبه سرسپردي
بدون اينو که دل من شده جادو به طلسمت
يکي هست اين ور دنيا که تو يادش مونده اسمت
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
وقتي دستام خالي باشه ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
چهار شنبه 16 مرداد 1392 ???? 16:39 |
?????? : 672 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هیچ کس تهایم را حس نکرد
هیچ حسی نیست درمن جز حس درد
حال وروزم مثل گرمای کویر
سوختم بارها در این دنیای سرد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
هیچ کس تهایم را حس نکرد ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
چهار شنبه 16 مرداد 1392 ???? 16:36 |
?????? : 653 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
حالم گرفته از این شهر
که آدم هایش همچون هوایش
نا پایدارند ...
گاهی آنقدر پاک که باورم نمیشود،
گاهی آنچنان آلوده که نفسم می گیرد .. .
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
♥ ♥حالم گرفته♥ ♥ ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 16 مرداد 1392 ???? 1:54 |
?????? : 743 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هنوز عاشق ترینم ای تو تنها باور من به غیر از با تو بودن نیست هوایی بر سر من
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
هنوز عاشق ترینم ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
سه شنبه 15 مرداد 1392 ???? 19:42 |
?????? : 825 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
يك وقت هايي كه دوست داري تنها باشي و به تنهايي نياز داري
هيچ كس تنهات نميزاره حتي يك ثانيه ... ولي بعضي وقت ها كه دلت ميگيره
و دوست داري حداقل يك نفر كنارت باشه تا با اون درد ودل كني همه تنهات ميزارند...
رسم عجيبي داره اين دنيا
بقیه در ادامه مطلب
***
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلنوشته های من ,
|
?????? ???? : 2
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
:: ????? ???? ...
سه شنبه 15 مرداد 1392 ???? 19:40 |
?????? : 676 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
كَمــي خَستَم كَمي تَنها... كَمي حِيران و سَرگَردان..."
كَمي اَشك داره اين چِشمام ...شُده خيسه وشُده گِريان..."
كَمي قَلبَم بـــِشكَستــِه ... شـُده دُنيــا بــَرام زنــدان ...
بــَراي زندگي اين بار ...نــَدارم يكمي حــَتي جان...
دلنوشته های خودم_(محمد)
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
كَمي اَشك داره اين چِشمام ,
|
?????? ???? : 9
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
سه شنبه 15 مرداد 1392 ???? 13:47 |
?????? : 847 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
ﺗﻨـﻬﺎﯾــــﯽ ﯾﻌﻨــــﯽ . . .
ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﭼﻬﺎﺭ ﮐﻠﻤﻪ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺣﺮﻑﺑﺰﻧﯽﻭ ﻫﻤﺶ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﺎﺷﯽ
ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺖ ﺭﻭ ﺗﺎﯾــﭗ ﮐﻨﯽ ...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
احساس ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
دو شنبه 14 مرداد 1392 ???? 23:42 |
?????? : 668 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
عجيب است که
پس از گذشت يک دقيقه به پزشکي اعتماد مي کنيم!
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداري !
بعد از چند روز به دوستي !
بعد از چند ماه به همکاری !
بعد از چند سال به همسايه اي!
اي واي برما ...
.
.
اما بعد از يک عمر به خدا اعتماد نمي کنيم!!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
عجيب است ,
,
,
!! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 14 مرداد 1392 ???? 23:41 |
?????? : 700 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
عشق گاهی رویش برگ است در تن پوش خاک
عشق گاهی ناودان گریه ی اشک بهار
عشق گاهی طعنه بر سرو است در بالای دار
عشق گاهی یک تلنگر بر زلال تنگ نور
پیچ و تاب ماهی اندیشه در ژرفای تور
عشق گاهی می رودآهسته تا عمق نگاه
همنشین خلوت غمگین آه
عشق گاهی شور رستن در گیاه
عشق گاهی غرقه ی خورشید در افسون ماه
عشق گاهی سوز هجران است در اندوه نی
رمز هوشیاریست در مستی می
عشق گاهی آبی نیلوفریست
قلک اندیشه ی سبز خیال کودکیست
عشق گاهی معجز قلب مریض
رویش سبزینه ای در برگ ریز
عشق گاهی شرم خورشید است در قاب غروب
روزه ای با قصد قربت ذکر بر لب پایکوب
عشق گاهی هق هق آرام اما بی صدا
اشک ریز ذکر محبوب است در پیش خدا
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
عشق گاهی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 14 مرداد 1392 ???? 21:29 |
?????? : 722 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
گاهـے حجـم دلــتنـگی هایــم
آن قدر زیـاد میشود
که دنیــا
با تمامی وسعتش
برایــم تنگـــ میشـود
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلتنگی ,
|
?????? ???? : 7
|
????? ????????????? : 3
|
????? ?????? : 3
دو شنبه 14 مرداد 1392 ???? 21:26 |
?????? : 844 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
آنقدر برای تو بوده ام...
که دیگر...
من برایم غریبه است...!
اینگونه است وقتی که میروی...
میمیرم...
چون نه تورا دارم نه خودم را...!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
غریبه ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
یک شنبه 13 مرداد 1392 ???? 16:58 |
?????? : 786 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
مــن بــه هیچکــس نمیگـویـــم چقـــدر درد دارم ،
امـــا ...خـــدایـــــا ...
تـــو کـــه میـــدانـــی؟
درمـــانــــم بــــاش !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
درد ,
|
?????? ???? : 3
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
یک شنبه 13 مرداد 1392 ???? 16:52 |
?????? : 696 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دلم که برایت تنگ میشود
راه میفتم
بدون چتر
من بغض میکنم...
اسمان گریه...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلم که برایت تنگ مشود ,
|
?????? ???? : 9
|
????? ????????????? : 4
|
????? ?????? : 4
شنبه 12 مرداد 1392 ???? 17:26 |
?????? : 804 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
بــاشـــد ...تــــو نـــخـوان ...
اشــــکالـی ندارد
مـــــــن مــــیـنویـســـم
تا روزی آیـــــنـدگان قـــــصـهء مــــجــنـونــی مــــدرن را زمــــزمــــه کــنـنـد !
+ دلــم گــرفــته از دلــت کــه از تــو دوره ... خـــاطره هـــا همــیشــه در حــال عـــبوره ...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
باشد تو نخوان ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
شنبه 12 مرداد 1392 ???? 17:8 |
?????? : 799 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نه دیگر محال است تو را از دست بدهم ، قید همه را به خاطر تو میزنم
بقیه در ادامه مطلب
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
محال هست تو را از دست بدهم ,
|
?????? ???? : 2
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
:: ????? ???? ...
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 17:15 |
?????? : 1356 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
گاهـــی باید متنفــــر بود; به فکرِ انتقـــــام بود;
نگــــذشت ... نبخشیـــــد !!
همیشــــه دوستــت دارم کار ســــاز نیست...
گاهـــی باید فریـــاد زد;
ناســــزا گفت .. . قهــــر کرد!!
گاهـــی باید همـــان باشــی
که هـــیچ کس تابِ تحــــملت را ندارد...
که بتوانــــی فقط در خلــــوتِ خود بمــــانی!!
شاید اینگونــــه درد کمتــــری بکشــــی ....!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
خلوت ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 17:6 |
?????? : 703 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
حس قشنگیه یکی نگرانت باشه
یکی بترسه از اینکه یه روز از دستت بده
سعی کنه ناراحتت نکنه
حس قشنگیه وقتی ازش جدا میشی
اس ام اس بده عزیز دلم رسید؟
خیلی قشنگه:یهو بغلت کنه .
یهو توی جمع درگوشت بگه دوست دارم
بگه که حواسم بهت هست
حس قشنگیه ازت حمایت کنه .
اره دوست داشتن همیشه قشنگه
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
حس قشنگیه ,
,
,
,
,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 16:9 |
?????? : 948 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
کاش بودی . . .
وقتـی بغض مـی کردم . . .
فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . .
ببینم چشمـــــاتو . . . منـــــو نگاه کـن . . .
اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .!
فقط همـیــن …!!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
کـــاشـــ … ,
|
?????? ???? : 3
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 16:9 |
?????? : 1066 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دلم می گیــرد گاهی
در فضای اتاقِ آبــــی
من ، عکس هایتـــ، و از ته دل آهــی
من و پرســـه زدن های شبانـــه ی مهتابی
من و سقـــوط یکـــ زن از پلــه های اضطراری
من هنوز منم ، تو دیگر شمایــــی
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلم می گیــرد گاهی … ,
|
?????? ???? : 3
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 15:0 |
?????? : 829 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت
تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد
یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار
خسته از این زندگی با غصه های بی شمار
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ,
|
?????? ???? : 2
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 15:0 |
?????? : 820 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
روزگاريست كه گل سرخ محبت را از گل باغچه برداشته اند
و علف هرز كاشته اند اما من بعد از تو
صحراي دلم را شورستان خواهم كرد
تا نه علف هرز ريشه زند و نه گل سرخ محبتي برويد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
گل سرخ محبت ,
|
?????? ???? : 4
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 1:26 |
?????? : 782 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام
چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم
یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است
میله های قفسم را نشمارم چه کنم؟
بقیه در ادامه مطلب
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دلنوشته های دلنشین مرداد 91 ,
|
?????? ???? : 9
|
????? ????????????? : 3
|
????? ?????? : 3
:: ????? ???? ...
جمعه 11 مرداد 1392 ???? 1:25 |
?????? : 793 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
گُلــی کـه با تمـــام ِ وجــــود می خواهــی اش …
دلت ضـعـف می رود بـرای شَهـدَش کـه کـامَت را شیـریـن کنـد …
عطـــرش کـه مستـت کنـد…
و زیبــــایی اش که صفــابخـش حیـــاتـت باشـد …
بنـد بنـدِ وجـــــودت می خـواهـد بچینـی اش …
ولـی …
بقیه در ادامه مطلب
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
” این گل صاحب دارد “ ,
|
?????? ???? : 4
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
:: ????? ???? ...
پنج شنبه 10 مرداد 1392 ???? 17:2 |
?????? : 1139 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دلت گرفته؟ غصه تو دلت خونه کرده؟ به هم ريختي و دل و دماغ هيچ کاري رو نداري؟ نکنه از زندگي سير شدي،نکنه تو خلوت و تنهاييت به خدا گله کردي که چقدر بد شانسي؟ نکنه تو گوشت زمزمه کرده اينجا ديگه آخر خطه؟
بقیه در ادامه مطلب
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
هر وقت دلت گرفت اینو بخونش ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
:: ????? ???? ...
چهار شنبه 9 مرداد 1392 ???? 15:13 |
?????? : 1122 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
اشکهای من از غصه نیست فقط…
چشمهای من خجالتیست چشمانم به وقت دیدنت ” عرق ” میکند !
اما… تو این را باور نکن… غصه از اشکهای من میبارد…!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
اشک های من ,
|
?????? ???? : 1
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
چهار شنبه 9 مرداد 1392 ???? 15:13 |
?????? : 1214 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
ای کاش هرگز سه چیز به وجود نمیومد
غرور ,دروغ , عشق
اون وقت هیچکی مجبور نمیشد به خاطر عشق
واز روی غرور به معشوق خود,دروغ بگه
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
خیلی تنهام ,
|
?????? ???? : 8
|
????? ????????????? : 3
|
????? ?????? : 3
چهار شنبه 9 مرداد 1392 ???? 15:12 |
?????? : 1170 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
به يک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس !!
فرشته رفت و وقتي برگشت ديدم چشماش اشکيه و گريه کرده !!
به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسيدي؟! فرشته گفت :
نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟
فرشته مهربون گفت:دو فرشته هيچ وقت همديگرو را نمي بوسن !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
فرشته ,
|
?????? ???? : 8
|
????? ????????????? : 3
|
????? ?????? : 3
چهار شنبه 9 مرداد 1392 ???? 15:5 |
?????? : 1893 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است
راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
می رم ,
|
?????? ???? : 4
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2
سه شنبه 1 مرداد 1387 ???? 13:37 |
?????? : 1241 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نمی دانم دگر امشب چیه بنویسم .....تنها خدا میداند که چقدر چشمانم امشب از زور اشک درد میکند نمی دانم عاقبت چشمانم چیست شاید دگر نبیند تا الان اینقدر خسته نبودم از این زندگی که جز اشک غم وغصه هیچ چیز دیگر سهمم نکرد گویی من تنها ساخته شدم برای غم.غمی بزرگ در دل دارم ان را تنهایی به دوش میکشم بهد هیچکس احتیاجی ندارم دگر یار ویاوری نمی خواهم حتی انکه روزی برایش می مردم دگر او را هم نمی خواهم نمی دانم انتظار چه چیز می باشم منتظر هیچ چیز نیستم هیچکس را نمی خواهم همه مرا رنج می دهند حتی کسی که روزی ادعا می کرد بدون من زنده نیست................
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
:: ????????:
دل نوشته ,
|
?????? ???? : 5
|
????? ????????????? : 1
|
????? ?????? : 1
دو شنبه 17 تير 1392 ???? 16:36 |
?????? : 1332 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دل تنگی
گاهی دلم؛ تنگ میشود
برای تو که آنهمه خوب بودی و من ندانستم
برای آنهمه احساس خوشبختی
دلم تنگ میشود برای آغوش گرمت
دلم تنگ میشود برای تالاپ تولوپ های قلبهایمان وقت دیدار
برای قشنگی نگاهت
برای بیکرانگی آغوشت
برای دستان قوی ات
کاش ...بودی
نوشته شده در دو شنبه 17 تير 1392ساعت 16:33 توسط mahsa|
نظر بدهيد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
:: ??????? ?????:
دلنوشته های خودم ,
,
|
?????? ???? : 6
|
????? ????????????? : 2
|
????? ?????? : 2