یک شنبه 3 فروردين 1393 ???? 13:58 |
?????? : 787 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
یکی موند و یکیمون رفت، جهان ما دو قسمت شد
یکی تنها توی خاکش، یکی راهی غربت شد
یکیمون از قفس پر زد،یکی خواست و نمیتونست
نگاهش رو به دریا بود ولی راهو نمیدونست
دو تا آینده ی مبهم یه تابستون بی خورشید
همون فصلی که رویامون مثل ارتش فرو پاشید
میون زمزمه هامون یه آهنگ یادگاری موند
یکیمون از خدا دور شد، یکی هنوز نماز میخوند
تو و عکسای دیروزت، منو شعرای این دفتر
توی نوستالژی جا موندیم به زیر خاک و خاکستر
به دنیا اومدیم اما ما این دنیا رو نشناختیم
چه میموندیم چه میرفتیم به هم بازی رو میباختیم
یکی از ما تموم زندگیشو توی تصویر تنهایی سفر کرد
نمیدونست خودش رو جا گذاشته که یه حسی تو قلبش میگه برگرد
یکی از ما هنوزم رو به دریا توی دنیای دیروزش اسیره
یه خواهش از خدا داره که شاید جوونیشو بتونه پس بگیره
تو و عکسای دیروزت، منو شعرای این دفتر
توی نوستالژی جا موندیم به زیر خاک و خاکستر
به دنیا اومدیم اما ما این دنیا رو نشناختیم
چه میموندیم چه میرفتیم به هم بازی رو میباختیم
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
یکی تنها توی خاکش ، یکی راهی غربت شد ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
سه شنبه 27 اسفند 1392 ???? 21:31 |
?????? : 812 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
برای دلم گاهی . . .
مادری مهربان میشوم . . . !
دست نوازش بر سرش میکشم میگویم : غصه نخور ، میگذرد . . . !!
برای دلم گاهی . . .
پدر میشوم . . . !
خشمگین میگویم : بس کن دیگر بزرگ شدی . . . !!
گاهی هم دوستی میشوم مهربان . . .
دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا . . .
دلم،از دست من خسته است . . . :(
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دلم از دست من خسته است ,
,
,
! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
سه شنبه 27 اسفند 1392 ???? 21:27 |
?????? : 797 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
تـــــمـــام زنـــان ِ בنــیـــا ،
بـــراے مـــردانـــــے که בوســت בارنــــב
شـــال گـــرבטּ مـــے بــافــنـــב . . .
جــــز مـَـــن . . . !
که نشسته ام ایـن جـــای مجـــازی ،
و بــــراے " تــــــو "
شـــعــــر میـــبــــافـــــم . . . !!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
قـبـل تـــر هـا . . .
عـاشــقـانـه هــای هــر کـس را کـه مـی خــوانـدم ،
بـه ســادگی اش مـی خـــنـدیـدم !
حـالا خــودم گــریـه می کـنـم و بــرایـت عـاشـقـانه می نــویـسـم . . . !!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
خـــدایـا قــسمـت و حـکمـتـت بـمـــانـد بــرای آنـهـایی کـه ،
درکــش می کـنـنـد . . . !
بــرای مـــن نــفـهـم ،
فــقـط مــعـجـــزه کـــن . . . !!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
مـیـگـن ســـری کـه درد نـمـیکـنـه دســـتـمـال نـمی بـنـدند ،
امــا مــن ســرم درد مـیکنـه بــرای دسـتی کـه مــال تــو بـاشـه . . . !!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
گریه می کنم و برات عاشقانه می نویسم ,
,
,
! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 26 اسفند 1392 ???? 13:4 |
?????? : 655 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
مـــَن تـــمـام عـمــرم را کــنارِ هــفـت ســـین نــشســتــه ام . . .
امــا عـــید نـدیــدم !
ســین اول : سکـــوت
سیــــن دوم : ســایـه ی تنهــاییــم
سیــن سـوم : ساعــت بی حرکــت مـانــده بــه دیــوار اُتــاق
ســیـن چــهـارم : ســردیِ دسـتانـم
سـیــن پـنجـم : ســر درد هایِ تـکراری که مــُزمـِن شده اسـت
ســیــن شـشـم : سـرخیِ چشــمــانِ همیشــه بــی خــوابــم
سـیـن هفــتم : ســَجده هایِ هــر شـبم رو بــه خــدا
و قــرمــزیِ چشــمــانــم همــان مـاهـــی ِسـُرخـیسـت کــه زنـدگی میبخشـد
بــه این سـفــره ی غــم زدهـــ . . . !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
من تمام عمرم را کنار هفت سین نشسته ام ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 26 اسفند 1392 ???? 13:4 |
?????? : 629 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
ﺑـﺎ ﻫــﺮ ﮐـﺲ ، ﻣـﺜـﻞ ﺧــﻮﺩﺵ ، ﻧـﺒﺎﺵ . . . !
ﺧــــﻮﺩﺕ ﺑـﺎﺵ . . . !
ﻭﮔــﺮﻧــﻪ ﺭﺍﺣـــﺖ ﺑـﮕﻢ ،
ﮔـﻨـﺪ ﺯﺩﯼ ﺑـﻪ ﺷـﺨـﺼـﯿـتت . . . !!!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
مـشـکل ایــنجـاســــت . . .
هـمـیشـه آدم هــای تــنــوع طـلـب ،
دســت مـی گــذارنــد رو آدمـهــای وفــادار !
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
سـکــوت و صبـوریـم را بـه حــساب ضـعـف و بی کسی ام نـگـذار . . .
دلــم بـه چــیـز هــایی پـایـبـنـد اســـت کـه تــو یـادت نـمی آیــد !
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
بهــتـره نــداشـتـه بـاشــمـت . . . !
تـا ایــن کـه داشـتـه باشــم و نـدونـم بـا چــنـد نـفــر شــریـکـم !
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ای کاش انــسـان هــا ،
هـمــان قــدر کـه از ارتــفـاع مـی تــرسـیـدنـد . . .
کـمی هــم از پـستـی هـــراس داشـتـنـد . . . !!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
استاتوس های عاشقانه جدید جدایی و دلتنگی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
شنبه 24 اسفند 1392 ???? 10:29 |
?????? : 576 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هرچه مغرور تر باشـــــی ،
تشنه ترند برای با تو بودن . . . !
و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی ،
بیشتر به دنبالت می آیند . . . !
امان از روزی كه غروری نداشته باشی ،
و بی ریا به آنها محبت كنی . . .
انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند . . .
ســــاده از كـــنارت عبور میكنند . . . !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
امان از روزی كه غروری نداشته باشی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 22 اسفند 1392 ???? 22:21 |
?????? : 586 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
میتونم تو لحظه های بی کسی واسه تو مرحم تنهایی باشم
میتونم با یه بغل یاس سفید تو شبات عطر ترانه بپاشم
میتونم از آسمون قصه ها واسه تو صدتا ستاره بچینم
میتونم حتی اگه دلت نخواد واسه تو روزی هزار بار بمیرم
میتونم با یه سلام گرمه تو تا ابد زندگیمو آبی کنم
میتونم رو شونه هات دردامو با هق هقم خالی کنم
میتونم با تو به هر جا برسم تو خواب اسمت رو فریاد بزنم
میتونم قصه ی دیوونگیمو تو کوچه های شهر داد بزنم
میتونم تا همیشه پا به پات توی هر قصه کنارت بمونم
میتونم زیر پر ستاره ها واست از لیلی و مجنون بخونم
میتونه نگاه مهربون تو منو تا مرز شقایق ببره
میتونه قشنگی چشمات من از یاد اقاقی ببره
میتونه دستای تو رو شونه هام خبر از یک شب یلدا رو بده
میتونه بوسه ی تو رو گونه هام واسه من نویده فردا رو بده
میتونه صدای گرم خنده هات همه ی قصه هامو رویایی کنه
میتونه گرمای مهربونیات همه ی زندگیمو مهتابی کنه
میتونه وجود سرد و خستم و شوق دیدار تو مبتلا کنه
میتونه حس غریب بودنت دردای زندگیمو دوا کنه
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
میتونه حس غریب بودنت دردای زندگیمو دوا کنه ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 21 اسفند 1392 ???? 15:29 |
?????? : 573 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
میگی هنوز تو فکرمی بعضی شبا خواب نداری
میگن با یکی دیدنت که میگن خیلی دوسش داری
میگی مگه میشه منو یه روز فراموش بکنی
میگن به هر چی اون بگه بدونه شک گوش میکنی
گوشی رو ور میداری و چند وقت یه بار زنگ میزنی
چند وقت یه بار به آرزوم به رویا هام رنگ میزنی
بعدش شلوغ میشه سرت یهو میگی باید بری
خوب میدونم تو زندگیم خیلی باشی مسافری
خیلی ممنون که میپرسی حالمو !
خیلی ممنون نگرانی واسه من . . . !
خیلی ممنون که میخوای بدونی با کیم . . .؟ کجام . . .؟!
خیلی ممنون پس چرا دلت نمیسوزه واسه ساده گیام…؟!
بعدش میگی شاید باید…از هم دیگه دور بمونیم
میگی باید سعی بکنیم…سخته ولی ما میتونیم
تو اونی که اومد یه روز از آسمون نیستی
تو اونی که میخواست منو تا پای جون نیستی
خیلی ممنون که میپرسی حالمو !
خیلی ممنون نگرانی واسه من . . . !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
میگن با یکی دیدنت که خیلی زیاد دوسش داری ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
سه شنبه 20 اسفند 1392 ???? 13:38 |
?????? : 531 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
رو ســاحل سرخ دلـت اســم کسي رو حک نکن
به اينکه من دوســت دارم حتي يه ذره شک نکن
بزار بـــهت گـفته باشـم که ماجراي ما و عشق
تقصير چشماي تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق؟
ســرم تـو لاک خــودم و دلم يه جو هوس نداشت
بس که يه عمر آزگار کاري به کار کس نداشت
تا ايـنکه پيدا شــدي و گفتي ازاين چشماي خيس
تو دفــتر ترانه هات يه قطـــــره بارون بنويس
عشـــقمو دست کم نگير درســــته مجنون نميشم
وقـــتي که گريه مي کني حريـــف بارون نميشم
هنـــوز يه قطره اشکتو به صـد تا دريا نمي دم
يه لحظه با تـــو بودنو به عـــمر دنيا نـــمي دم
هـمين روزا به خاطــرت به سيـــم آخر مي زنم
قصه عاشقـــيمونو تو شـــهرمون جار مي زنـــم
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 19 اسفند 1392 ???? 15:48 |
?????? : 605 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دنبـال کسـی میگـردم کـه. . . ツ
تــوی بـهــار زنــگ بزنم بــدون هیــچ دلیــل . . .
بگــم :
میــای بریــم زیــر این رگبــار ☂ و هــوای خـوش قـدم بزنیـم؟
در جــوابم فقـط بگه : نیــم ساعت دیگــه کجـا باشـم (!)
(✿◠‿◠)
تــوی تابســتون که زنــگ بزنم بــدون هیچ دلــیل . . .
بگــم :
میــای بریم خــیابون ولیعــصر تا هر جــا شد قــدم بزنیــم؟
در جــوابم فقــط بگــه :
ناهــار اونجایــی که مــن میگــم . . .
웃 ❤ 유
تــوی پایـــیـز ☼ زنــگ بزنم بــدون هیــچ دلــیل . . .
بگــم :
میــای صــدای نالــه ی برگــای رو در بیــاریم خـش خش صـدا بدن؟
در جوابــم فقط بگــه : دوربینتــم بیار . . .
ヽ(´ー`)人(´ー`) ノ
تــوی زمستــون زنــگ بزنم بــدون هیــچ دلیــل . . .
بگــم :
چنــارای ولیعـصر منتظــرن با یــه عــالــمـــه بــرف،
بعــد با تردیــد بپرســم : میــای کــه؟
در جوابــم بدون مــکث بگه : یه جفــت دستکــش ☃ میـارم فقـط . . .
یه لنگــه من یه لنــگه تو...
.
.
سـر اینکه دستــای گره شــدمون تــوی
جیــب کــی باشـه بعـدا تصمــیم میگیریــم . . .(!)
(•◡•)
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ღ چقدر دوســــت دارم بـا خــیــال راحـــت ... ღ
ღ یـکـ نـفـس عــمـیــق بکـشـم.. ღ
ღ نـفـسی کـه پــر بـاشــد ... از بـــوی آرامــش وجــود او ...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دنبال کسی میگردم که ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 19 اسفند 1392 ???? 15:47 |
?????? : 578 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
تـــــو کـــــه پشــــتِ منـــــو خــــــالی کــــــردی ....
تــــــــو یــــه لحظـــــه از نفـــــس افتـــــادم ...
خوش بـــــه حــــالت که هنــــوزم خـــــوبی ...
مــــــن که زندگیـــــمو از دســــت دادم ...
خوش بـــــه حالــِــت کــــه دلـــــت اینــــجـــا نیســــت ....
خوش بـــــــه حــــالــِـــت کــــــه خوشــــی با اون و ...
مثــــــلِ مــــــن دوره نکــــــردی هـــــر شـــــب ...
خــــــــاطــــراتِ لـــبِ دریــــامونــــو ...
تـــــا بــــه دستـــــای تـــــو عــــادت کـــــردم ...
تــــورو غصـــــه ها ازم دزدیـــــدن ....
خــیـلـی طــوفــانــیـه دریــا امشـــبـــــ ؟!
مـگـه مــوجـــا تــورو بـا کـی دیـدن . . . ؟!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
تا به دستای تو عادت کردم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
یک شنبه 18 اسفند 1392 ???? 7:51 |
?????? : 658 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
آهــای تــویـی کـه از چــشـات یـه عـمـریـه دوره دلـم
به خـاطــر داشتـن تــو هـمیشه مغــروره دلــم
اسکـلـه نـاز چشـات حـریــم امـــن قـایـقــم
تـو سـاعـت یـه ربـع عـشـق عـقــربـه دقـایـقـم
گــرمی دستـای تــو رو بـه صـد تـا دنیا نـمی دم
هــر وقــت که یـارم تــو بـودی بی کـسی رو نـفـهـمـیـدم
یــهـو یـه مــــوجی اومـــد و قـایـقـو کـند از اسـکـلـه
قـایــق مـن آواره شـد الان یـه عـمــره تـو گـله
تــو بـنـد دل سـلولـه عــشـق حـبـس نـگاتــو مـی کـشـم
ولـی بـازم رو مـیلـه هـاش عـکـس چــشاتــو می کـشـم
آی قـصــه بـی ســر و تـه شــعـر بــدونـه قــافـیـه
بــرای مــرگ ایــن صـــدا نـبـودن تــو کافـیـه
آهــای نـت هـشـتـم مــن صـــدای سیـم آخــرم
یــه روز مـیـام هــرچـی غـمـه از روزگارت مـی بــرم
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
آهای تویی که از چشات یه عمریه دوره دلم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
جمعه 16 اسفند 1392 ???? 19:4 |
?????? : 575 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دلـَــ م تنـــگ شــده ؛ براے عکــس هایـے که پـــــاره کردم و سوزاندمشـــان بـــراے دفتر خاطراتـَــ م که مدت هاســت دیگر چیزے در آن نمى نویســم حــــــــــتىٰ براے آدم هاے حســودے که دورو بـَـرَم میچرخیدند
بــراے بیخیالــــے و آرامشــے که دیگر مدت هاست نـــــدارمـش
براے کسے که این روزهـــا عجـــیب نبودنش را حس میکـــنم
خنده هایـے که دارم فــرامـــــوششـــــان میکـــــنم
و بـــــراے خــودم که حالا دیگـــر خیلے عوض شده ام !!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
کسی که این روزها عجیب نبودنش را حس میکنم ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:9 |
?????? : 683 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
چـنـان دل کـنـدم از دنیـا کـه شـکلم شـکل تـنهـاییسـت
ببین مـرگ مــرا در خـویـش کـه مـرگ مــن تـمـاشاییسـت
مــرا در اوج مـیخـواهی تـمـاشـا کـن تـمـاشا کـن
دوروغـیـن بـودم از دیــروز مـرا امــروز تـمـاشا کـندنـیا کـه حـتی ابـــر نـمی گـریـد بـه حــال مـا
هـمـه از مــن گـریـزانـنـد تـو هـم بگـذر از ایـن تـنـهـا
فـقـط اسمـی به جـا مـانـده از آنـچـه بـودمـو هـستـم
دلــم چــون دفـتـرم خـالی قلـم خـشکیـده در دسـتـم
گــره افـتـاده در کارم بـه خــود کـرده گـرفـتـارم
به جــز در خــود فـرو رفـتـن چـه راهـی پیـش رو دارم
رفـیقـان یـک به یـک رفـتـند مــرا بـا خـود رهــا کـردنـد
هـمـه خــود درد مـن بـودنـد گـمـان کــردم کـه هـم دردنـد
شـگفـتا از عــزیـزانی کـه هــم آواز مــن بــودنـد
بـسوی اوج ویــرانی پــل پـــرواز مـن بــودنـد
گــره افـتـاده در کارم به خــود کــرده گـرفتـارم
به جــز در خــود فــرو رفـتن چـه راهـی پـیـش رو دارم
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
بجز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:7 |
?????? : 515 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
ای غصـــه مرا دار زدی خســـته نباشیخســـته نباشی تار زدی خســـته نباشی
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ سایت عاشقانه رویای خیس ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
مــن با تــو چـقـدر ســاده رفـتـم بـر بادمـــرا چــه زود بــردی از یـادکــوچـکی بــودم کهتــو در پـیـالـه‌ی چــای افــتـاد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:6 |
?????? : 539 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
وقـتـی گــرســنـه ای یــه لـقـمـه نـــون خــوشـبـخـتـیـتـه . . .
وقـتی تـشـنـه ای یـه قـطــره آب خــوشـبـخـتـیـتـه . . .
وقـتـی خــوابــت مــیـاد یــه چــرت کــوچـیـک خــوشـبـخـتـیـتـه . . .
خــوشـبـخـتی یــه مـشـتی از لـحـظـاتـه . . .
یـه مشـت از نـقـطه هـای ریــز که وقـتـی کـنار هـم قــرار می گـیـرنـد ،
یـه خـط رو می ســازن بـه اســم زنــدگی . . .
قــدر خــوشـبـخـتی هـاتـونـو بـدونـیـد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
قدر لحظات شیرین عاشقی را بدانید ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:5 |
?????? : 589 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
درد مـی کــشــم ، درد !تـلخ اســـت هـــم ارزانتـابـلـو نـمی شــوم و رفـیـقی که مــرا بـه درد مـعـتـاد کـــرد
نـیـسـت ، هـمـیـن . . . !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
درد می کشم ، درد ! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:4 |
?????? : 534 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
خـــداحـافـظ هـمـیـن حـالا . . . هـمـیـن حـالا کـه مـن تـنـهـام
خـداحـافـظ کـمی غـمگـیـن . . . بـه یـاد آن هـمـه تـردیــد
بـه یـاد آسمــونی که مـنـو از چـشـم تــو مــیـدیـد
خـداحافظ نـه ایـنـکه رفـتـنـت ســاده سـت آخــر جــاده سـتبـی تـو و بـا تـو هـمیـنـه رسـم ایـن دنیـا
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
شعر زیبای احساسی خداحافظ ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:3 |
?????? : 626 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
مــن ســـرم درد مـیکـنـد ،
بــرای دعـــواهـایـی کـه بـا هـــم نکــردیــم . . . !!!
لـعـنـتــی . . .
چــقــدر مـهــــربـان رفـتـی . . . !!!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
تــو . . .
در کـنار خــــودت نیـسـتی و نـمـیـدانی
در کـنار ” تـــو ” بــودن ،
چـه حـــالی دارد . . .
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
در کنار تو بودن چه حالی دارد ,
,
,
! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 12 اسفند 1392 ???? 15:0 |
?????? : 622 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هــر صــدا و هــر سـکـوتـی ، اونـو یـاد مــن مـیـارهبـغـض تــرانـم ، غــم رو گــونـه هـام مـیباره عــاشـقـــونـه بـاورم شــددوست داشــت ولی انـگار ، انـدازش یـه ذره کـم بـود
از هــمـون نـگاه اول ، آرزوی آخــرم شــد
حــس خــــوب داشـتـن اون ، عــاشـقـــونـه بـاورم شــد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
از همون نگاه اول آرزوی آخرم شد ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 7 اسفند 1392 ???? 17:8 |
?????? : 586 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
رســیـده اون لـحـظـه ای کـه ، بـایــد بــذارمــت بــرمگــریــه نـکـن پـشـت سـرم تــو میـمـونی ، مـیگـذره بـازم روزگار قـلبـت نـشـینـهعـاشــــق مــن ، شـکستـنـو خــوب بلــدهقـصـه ی تـلـخ زنــدگـیـست
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
قسم بخور که بعد من ، کسی تو قلبت نشینه ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 7 اسفند 1392 ???? 17:8 |
?????? : 622 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دنـيــاي مـــا انــدازه ي هـــم نـيـسـت . . .عـاشـق بارون و گـيـتـارم دنـيــاي مـــا انــدازه ي هـــم نـيـسـت . . .
بـعــد بـرگـردمدنـيــاي مـــا انــدازه ي هـــم نـيـسـت . . .
آيـنـده مي پــرسيآغــــوش مـحـكـم بـاشدنـيــاي مـــا انــدازه ي هـــم نـيـسـت . . .
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
شعر عاشقانه دنیای ما اندازه ی هم نیست ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 5 اسفند 1392 ???? 14:49 |
?????? : 548 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نمی تــوانــم دوسـتـت نــداشـتـه بـاشــم !
حـتی امـــروز کـه مــدتـهـاســت مــرا تــرک کــرده ای . . .
می دانــم کـه هـیـچ فــایــده ای نــدارد امــا ،
تـمــام ایــن روز هـای مــن در رویـای دیــروز می گــذرد . . .
در رویـای اولیـن مــلاقـاتـمـان . . .
هــر بـار به ایـن رویـا فـکــر مـی کـنـم . . .
قـلـبم مـانند هـمان روز بـه تـپـش مـی افـــتـد !
دوســتانـم بـه مــن می گـویـنـد ،
که بـا گــذشـت زمــان عــشق بـه فــرامـوشی ســپـرده می شـود . . .
امـا آنـهــا نمـی داننـد که
از آن روز که تــرکــم کــردی، زمــان نـیـز مـتـوقـف شـده اســت . . . !!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
از آن روز که ترکم کردی ، زمان نیز متوقف شد ! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 30 بهمن 1392 ???? 15:1 |
?????? : 522 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دختره از دوست دارم های هر شب پسره خسته شده بود
یه شب که پسره اس داد ،
دختره بدون اینکه اس رو بخونه گوشی رو گذاشت زیر بالشش و خوابید .
صبح مادر پسره زنگ زد به دختره ، گفت پسرش مــــرده !
دخــتـره با گــریــه اس آخر پسره رو خوند ، نوشته بود :
تصادف کردم خودمو به زور رسوندم دم درتون ، بیا پایین ببینمت !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
داستان غمگین عاشقانه دختر و پسر ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 30 بهمن 1392 ???? 15:0 |
?????? : 481 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟
بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری
خدا جون میگن تو خوبی ، مثل مادرا می مونی
اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست میدونی؟
خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟
من می خوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن
من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟
خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته
زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره
اون می خواد که من نباشم، باشه ،اشکالی نداره
خدا جون می خوام بمیرم تا بشم همیشه راحت
ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟
بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 30 بهمن 1392 ???? 15:0 |
?????? : 501 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
مـــرد از زن خیـــلی تنـــهاتره!
مـــــرد لاکـــ به ناخـوناش نمیــزنه کهـ هـــر وقــت دلـــش یه جـوری شـد
دســتشو باز کنــه و ناخــوناشـو نــگاه کــنه و
تهــ دلــش از خـــودش خوشــش بیــاد!
مـــرد موهـــاش بلـــند نیـــست کهـ تــوی بی کَـســی کوتاهـــش کنــه و
اینجـــوری لــج کــنه با هـــمۀ دنیـــا!
مــــرد نمیتـــونه وقتــی دلـــش گرفــت
زنــــگ بزنــه بهـ دوســتش و گریــه کنـــه و خـــالی شــه!
مــــرد حتـی دردهــاشو اشــک کهــ نــه،
یه اخـــمِ خشــن میکــنه و میچســـبونه به پیشــــونیش!
یه وقــتایی ، یه جاهـــایی ، به یــه کســایی بایـــد گفـــت :
"مــیــــــــــــ ـم ... مـــثلِ مـــــرد!"
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
مرد از زن خیلی تنهاتره ! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 30 بهمن 1392 ???? 14:57 |
?????? : 550 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نــگاه ســاکـت بـاران بــه روي صـــورتــم دزدانــه مــيلـغـزد
ولـي بـاران نـمــي دانــد کـه مــن دريـايي از دردم
به ظـاهـــر گــر چــه مي خــنـدم
ولـي انــدر سـکـوتـي تـلـخ مي گــريــم
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
هــیـچ انـسـانی دوســت نــدارد بـمـیـرد ،
امــا هـمـه آنـهــا دوســت دارنـد بـه " بـهــشــت " بــرونــد . . . !
امــا ای انـسانـهــا ؟! بــرای رفـتـن بــه بهـشت . . . اول بایـد مــرد !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
هیچ انسانی دوست ندارد بمیرد ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 30 بهمن 1392 ???? 14:54 |
?????? : 468 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
خــداحـافـظ بـرو عـشقـم ، بــرو کـه وقــت پــروازه
بــرو کـه دیــدن اشـکات ، مـنــو بـه گــریـه مـینـدازه
نــگاه کــن آخـر راهــم ، نـگاه کــن آخــر جــاده سـت
نمیـشه بعــد تــو بــوسـیـد ، نمـیشـه بـعـد تــو دل بـست
مـنــو تنـهـا بــذار اینـجـا ، تــو ایــن روزای بی لـبـخـند
کـه بایــد بـی تــو پـرپـر شـه ، که بایــد از نـگات دل کـنـد
حـلالــم کــن اگـه مــیـری ، اگـه دوری اگـه دورم
اگـه با گــریـه مـیـخـندم ، حـلالــم کــن کـه مـجـبـورم
نگــو عـادت کـنم بـی تـو که مـیــدونی نـمیـتـونـم
کـه میـدونی نفـسهـامــو بـه دیــدار تــو مــدیــونـم
فــدای عـطر آغــوشـت بـرو که وقــت پـروازه
بـرو که بـدرقــه داره مـنـو بـه گــریـه مـیـنـدازه
بــرو عشـقـم خـداحافـظ بـرو تـو گــریـه حلالــم کـن
خــداحافظ بــرو امــا عــزیــز مــن حلالــم کــن
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
شعر عاشقانه خداحافظ عشقم ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
یک شنبه 27 بهمن 1392 ???? 15:3 |
?????? : 725 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
آدم اســــت دیگــــر . . . !
احـمـــق است
گـاهـی دلـــش تنـــگ می شـــود
حتــی برای اینکــه نیمـــه شــب یواشکـــی
شمـــاره ات را بگیـــرد صدایـــت را بشنـــود
مشتـــرک مــورد نظــر شمـــا در حال مکالمـــه بـــا
مشتــــرک مـــورد نظـــر خودش اســـت…..
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
خـــوب حـــرف زدن بـلـد نـیسـتـم . . .
. . . دوســتـت دارم . . .
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
جوری دوستت دارم که وقتی نیستی گریه می کنم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
پنج شنبه 24 بهمن 1392 ???? 22:29 |
?????? : 468 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد، تـــــو ، نادیده بگیرد، دوســتت دارد !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
غرورش را بخاطر تو نادیده میگیرد ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 23 بهمن 1392 ???? 10:38 |
?????? : 449 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
دســتـای مـــن ســــرده یـعـنی کـه مــن تـنـهــام
یـعـنی ازت دورم , یـعـنی تـــو رو مــیـخــوام ...
ایـنـو بفـهـم...!
˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙
خـــداونـدا . . . !
اراده ام را بـه زمـــان کــودکــی ام بـازگــردان ،
همــان زمــان کـه بــرای یـکــبـار ایـستـادن ،
هـــزار بـار می افــتـادم امـا نـا امــیـد نـمی شــدم . . .
˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙
وقـتـی مــرا در آغــوش می گـرفت چـشمانـش را می بـست!
نمــیدانم از احـسـاس زیـادش بــود یا ایـنکه…
خــودش را در آغـــوش دیگـری تـصــور می کــرد…!
˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙ ˙·٠•♥ •٠·˙
اونـے کـہ واســـہ شُـمــا ادّعـــا مــے کـنـہ
واســـہ بــودنِ با مــآ دُعــا مـے کـنـہ!
عـآرهـ عـــزیــزم !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
خودش را در آغوش دیگری تصور می کرد ,
,
,
! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
سه شنبه 22 بهمن 1392 ???? 19:15 |
?????? : 531 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
آنگاه که غرور کسی را له می کنیویران می کنیامید کسی را خاموش می کنینادیده می انگاریصدای خرد شدن غرورش رانشنویبنده خدا را نادیده می گیریآسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خود دعا کنی؟
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی؟! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 21 بهمن 1392 ???? 23:5 |
?????? : 450 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
خودکار خود را برداشته ام و میخواهم چند خطی از تو بنویسم
تویی که در روز خورشید و در شب ماه و ستاره ی منی...
تویی که مانند پرنده بال پرواز کردن به من دادی و مرا از قفس تنهاییم رها کردی
حال که تو را در کنارم می بینم،حس بی انتها بودن میکنم
حس پرواز در اوج آسمان ها را دارم،با تو هر روزم زیباتر از روز گذشته است
با تو گذر هر فصل برایم شیرین است مخصوصا پاییز...
اگر تو نباشی در کنارم عقربه های ساعت برایم نمی چرخد...
اگر هم بچرخد هر ثانیه اش برایم یک عمر میگذرد...
مرا دیوانه کرده هر لحظه بودن با تو،دیوانه شدم،دیوانه ی عشق تو...
وقتی به چشمانت مینگرم سرشار میشوم از جمله های زیبا برای تو...
تو با من چه کردی که دارم می نویسم با تمام وجودم از تو...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
با تو بودن را دوست دارم ، تقدیم به مخاطب خاص! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
دو شنبه 21 بهمن 1392 ???? 11:47 |
?????? : 534 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
از عــاشـقی خــسـتـه ام !
مـیخــواهــم مــعشــوق بـاشــم!
میــخــواهــم لــــذّت بـبـرم !
از دســتـان لـــرزانـش !
نــفـسِ بــه شـمــاره افــتــاده اش!
چــشمــانِ بــه ســـتـاره نـشـسـتـه اش!
طــپـش هــای قـلب بیــقـرارش!
صــورت گـلگـونـش وقتی کـه صــدایـش میـکنـم
و او عــاشـقـانـه اجــابـت مـیکند مــرا !
میـخــواهم معــشـوق باشــم !
دیگــر از عـاشقـی خــســته اَم !!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
مـیخــواهــم مــعشــوق بـاشــم! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
یک شنبه 20 بهمن 1392 ???? 16:15 |
?????? : 513 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
یادت هـسـت گـفـتی : مگـر ایـنـکه خــواب داشـتـن مــرا ببـیـنی …!
بــرای چـنـد لـحـظـه‌ای داشـتـه بـاشــم گـلم ؟!
کــوچـه‌هــای شـهــر ؟!مــرگ شــده ام امــا زود نـمـی بـوسـمـت !مهـــــــــربـان می شــوم کـه احـسـاس امـنـیـت کـنی
کـدام فیـلـم عـاشــقـانه
تــو ؟جــیـــغ بـزنی ، یــواش می تــرســـم گـلم !تـقــدیـم کـنم بـرای تــو ؟! لابـلای بنـفشـه‌هــا یـا لای شـعـر ؟!عــادت می‌کـنم عــجـیب !بـیــدار نــشـوم !!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دلنوشته عاشقانه باز هم خواب تو را دیدم ,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
شنبه 19 بهمن 1392 ???? 17:37 |
?????? : 475 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
میلاد یازدهمین امام، و سیزدهمین کشتی نجات
آقا امام حسن عسکرى (ع) بر شما مبارک باد
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
میلاد امام حسن عسکری (ع) مبارک باد ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
شنبه 19 بهمن 1392 ???? 17:34 |
?????? : 641 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نامــم را پـاک کــردے ، یادم را چــه مـے کنــے ؟!
یادم را پاک کـنـے ، عـشقــم را چـه مـے کنـے ؟!...
اصـلا هـمــه را پـاک کــن ...
هـر آنــچـــه از مـــن دارے ...
از مــن که چیـزی کـم نمـے شود...
فقـط بگــو با وجـدانــت چـه مـے کنـے ؟!
شـاید...؟!
نکنـد آن را هـم پـاک کــرده ای ؟!!!
نــــــــه!! شــدنــے نیســت...
نمـے توانـے آنچـه را نــداشتــے پاک کـنـے !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
فقط بگو با وجدانت چه می کنی ؟! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
شنبه 19 بهمن 1392 ???? 17:33 |
?????? : 476 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
هــرگــز تمامــت را بــرای کـسی رو نـکــن ،
بـگــذار کـمی دســت نیـافتنی باشـی ،
آدم هــا تـمــامــت کــه کـنـنـد ،
“رهـــــــــایت ” می کننـد . . . !
.
.
.
.
دلــتنـگی نــه بـا قلــم نــوشـته می شـود…..
نـه با دکـمـه هـای ســرد کـیبـورد…….
دلتـنگی را بـا اشـک می نـویسـنـد…
.
.
.
.
هــر بـار کــه می خـواهــم بـه سمـتـت بیایم یـادم می افـتـد
” دلـتـنـگی ”
هـرگـز بــهــانه خـوبی برای تکــرار یک اشـتـباه نیـست . . . !
.
.
.
.
کـابــوس میـدیـدم از خــواب پــریـدم ،آغــوشـت پـناه بـبـرم…!
به خــواب پـناه بــرده بــودم . . . !
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
جملات عاشقانه جدید دوری و دلتنگی ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 16 بهمن 1392 ???? 17:48 |
?????? : 542 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
سکـوت و صـبـوری مــــــــرا ،
به حســــابِ ضـعـف و بی کـسی ام نگــذاریــد !
دلـــــــم به چیـــزهایی پای بـنـد اســـت …
که شمـا وفـــایتان قـــــد نــــمیدهد..!
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
هــمـیـشـه دوســــت داشــــتـن مـقـــیـاس مـطـمــئـنـــی نـیـســــت
گـــاهـی کــــودک .. پـفـک . را بـــه پــــدر تــرجـیـح مـیـدهــــد ..
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
ﺁﺩﻡ ﻭﻗﺘـﯽ ﭼــﻨـﺪ ﺗـﺎ ﻋـﻄــﺮ ﺭﻭ ﺑــﻮ ﻣﯿـﮑﻨـﻪ . . .
ﺩﯾـﮕﻪ ﺷـﺎﻣـﻪ ﺍﺵ ﺑـﻮﯼ ،ﻋﻄــﺮ ﺑـﻬـﺘـﺮ ﺩﯾﮕـﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺗـﺸﺨـﯿﺺ ﻧﻤــﯿـﺪﻩ . . .
ﺁﺩﻣــﯽ ﮐــﻪ ﺑـﺎ ﺻـــﺪ ﻧـﻔــﺮ ﻣـﯽ ﭘــﺮﻩ ﻫــﻢ ،
ﺩﯾــﮕـﻪ ﻋــﺸـﻖُ ﺗـﺸـﺨـﯿـﺺ ﻧـﻤــﯿــﺪﻩ !!!
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دلم به چیزهایی پای بند است ,
,
,
! ,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
چهار شنبه 16 بهمن 1392 ???? 12:47 |
?????? : 585 |
????? ???? ?? ??? محمدسام |
( ????? )
نــــه اسمـــش عشق است
نــــــه علاقـــــــه
نــــــه حتــــی عــــادتـــ
خـــــریت ... مـــحض استـــ
دلتنـــگ کســـی باشــــی
کـــه دلـــش بــا تــو نیســـتـــ ...
■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■ ■■
هیچــ وقــتــــ
واســــه نگــــه داشتــن کســـی کــــه
تفــاوتت رو با بقیــه نمیفهمــه
تــــلاش نـکـــــــن ...
اللّهُمَّ
كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في
هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَليلاً
وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
دلنوشته های خودم ,
,
دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست ,
,
,
,
,
|
?????? ???? : 0
|
????? ????????????? : 0
|
????? ?????? : 0
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
